روزی که تصمیم گرفتم به مقولهی سینما طور دیگری نگاه کنم و از تماشاگر صرف بودن فاصله بگیرم اعتقاد داشتم که اگر بنا باشد چیزی از سینما بفهمم چیزی فراتر از آنچه دیگران میبینند ناگزیرم از فیلم های کلاسیک شروع کنم. دیدن فیلم کلاسیک برای کسانی که فیلم های پرزرق و برق امروزی را با بهترین کیفیت ها و بهترین دوبله ها دیدهاند میتواند کسالت بار باشد چیزی که به عنوان مانعی بر سر راه من نیز بود اما هنگامیکه وارد این مسیر شدم طرز فکر و تلقی من تغییر کرد و هرچه جلوتر میرفتم در تصمیمی که گرفته بودم مصممتر میشدم. البته که هنوز راه زیادی در پیش است و من در ابتدای راه. همانطور که ما در عالم کتابخوانی، سیر مطالعاتی داریم من نیز تصمیم گرفتم بر مبنای کارگردانان شاخص جلو بروم و هیچکاک را به عنوان نخستین گزینه برگزیدم - البته که مسعود فراستی در این انتخاب بیتأثیر نبود- و هنگامی که با این جملات شهید آوینی مواجه شدم با خوشحالی کار را جدیتر دنبال کردم:
«. مسلماً هیچکاک آدم ترسویی است، اما هرچه هست، او در طول بیش از پنجاه سال تاریخ سینما بیشتر از پنجاه فیلم ساخته و هنوز آن همه زنده است که ما هم در دوران پس از وقوع یک انقلاب دینی برای معرفت یافتن نسبت به ماهیت سینما ناگزیر از روی آوردن به او هستیم».
با کتاب «همیشه استاد» که به حق یک کتاب مرجع و کامل در خصوص آلفرد هیچکاک و سینمای اوست و به کوشش مسعود فراستی تهیه و چاپ شده پیش رفتم و سیزده اثر شاخص او را برگزیدم و درباره هر اثر نقدها و تحلیلهایی را نیز مطالعه کردم که تمامی آنها را در کانال تلگرام نسل چهارم قرار دادم. آثار به ترتیب سال ساخت در کانال قرار داده شد که عبارتند از: سایه یک شک، بدنام، طناب، بیگانگان در قطار، پنجره پشتی، مرد عوضی، سرگیجه، شمال به شمال غربی، روانی، پرندگان، مارنی، جنون و توطئه خانوادگی که در این میان سه فیلم روانی، پنجره پشتی و پرندگان بیش از سایر آثار او من را مجذوب خود کرد و قطعاً اگر کسی از من بپرسد کدام فیلمهای هیچکاک را دوست داری این سه اثر را نام خواهم برد. به ویژه فیلم روانی که اثری منحصر بفرد است و هیچکاک در آن دست به کارهای نامتعارفی میزند همچون کشتن شخصیت اصلی فیلم در میانههای داستان و آن پایان غیرمنتظره و به یادماندنی. روانی از جنبههای بسیاری در تاریخ سینما ماندگار است که یکی از آنها موسیقی متن شاخص آن اثر برنارد هرمان است که برای همیشه در ذهنها نقش بست. در این یادداشت قصد ندارم به معرفی هیچکاک بپردازم و آن کتابهایی که در این زمینه میتوانند مفید باشند را در پیوست معرفی خواهم کرد. کار من با هیچکاک و آثارش تمام نشده اما چه کنم که زمان کوتاه است و آثار بسیاری است که باید سراغشان بروم قطعاً بعدها بازخواهم گشت و آثار دیگری از وی را که ندیدهام به تماشا خواهم نشست. در این مدت با ژانر هیچکاکی، تعلیق و مک گافین در آثار هیچکاک و بسیاری نکات دیگر آشنا شدم و سعی داشتم تا تمامی آنها را در کانال تلگرام به اشتراک بگذارم تا شاید سایرین نیز از آن استفاده کنند و این روند را با سایر کارگردانان نیز ادامه خواهم داد. در ادامه مطلبم را با نوشتهای از شهید آوینی به پایان میرسانم:
«هیچکاک مجرد از سینما، هیچ نیست، اگرچه به مثابه یک کارگردان سینما، قصه پرداز، روانشناس و حتی متفکر بزرگی نیز هست. آن ها که در فیلمهای هیچکاک حرفی برای گفتن نمییابند، از سینما توقعی میبرند که در آن نیست. عالم سینما، عالم دیگری است و هرگز نباید از آن نظرگاه که به ادبیات، شعر، موسیقی و حتی نقاشی مینگریم، به تماشای فیلم بنشینیم. سینما که جایی برای حرف زدن نیست این جا باید نشست و در یک تجربه روحی سهیم شد و در آخر کار هم نباید پرسید این فیلم چه می خواست بگوید؟ فیلم خوب آن نیست که تماشاگر خویش را به دام یک استدلال پیچیده عقلانی بکشاند، فیلم خوب آن است که تماشاگرش را به سفر دل دعوت کند. تماشای فیلم، سلوک به نفس است نه به عقل و البته کیست که نداند در جهان امروز، سینما علی العموم دعوت به تدانی دارد نه تعالی.»
درباره این سایت